«اسراف» به معنی وسیع کلمه هرگونه تجاوز از حد در کاری است که انسان انجام میدهد ولی غالبا این کلمه در مورد هزینهها و خرجها گفته میشود و از قرآن به خوبی استفاده میشود که اسراف نقطه مقابل تنگ گرفتن و سختگیری است(1).
«تبذیر» در اصل از ماده «بذر» و به معنی پاشیدن دانه میآید، منتها این کلمه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیر منطقی و فساد، مصرف میکند و معادل آن در فارسی امروز «ریخت و پاش» و «ولخرجی» است و به تعبیر دیگر «تبذیر» آن است که مال در غیر موردش مصرف شود، هرچند کم باشد و اگر در موردش صرف شود «تبذیر» نیست هرچند زیاد باشد.
چنانکه امام صادق علیهالسلام که در ذیل آیه «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا» در پاسخ سئوال کنندهای فرمود: «من انفق شیئا فی غیر طاعة الله فهو مبذّر و من انفق فی سبیل الله فهو مقتصد»(2).
کسی که در غیر راه اطاعت فرمان خدا مالی انفاق کند، تبذیر کننده است و کسی که در راه خدا انفاق کند، میانهرو است.
اگرچه با در نظر گرفتن این دو لغت «اسراف و تبذیر» ممکن است میان آنها تفاوتی باشد، ولی بسیار میشود که این دو کلمه درست در یک معنی به کار رود و حتی به عنوان تأکید پشتسر یکدیگر قرار میگیرند. چنانکه علی علیهالسلام میفرماید:
«الا ان اعطاء المال فی غیر حقه تبذیر و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدنیا و یضعه فی الآخرة و یکرمه فی الناس و یهینه عندالله»(1).
آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن، تبذیر و اسراف است، ممکن است این عمل انسان را در دنیا بلند مرتبه کند اما مسلما در آخرت پست و حقیر خواهد کرد در نظر توده مردم ممکن است سبب اکرام گردد اما در پیشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان خواهد شد.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمود:
«من اشرف الشرف الکفّ عن التبذیر والسرف»(2) از بلندمرتبهترین شرف یعنی بلندی مرتبه، باز ایستادن از اسراف و تبذیر است.
در اینجا «تبذیر» و «اسراف» هر دو به یک معنی است.
باز آن حضرت فرمود:
«علیک بترکالتبذیر و الإسراف و التخلق بالعدل والإنصاف»(3)
تبذیر و اسراف را ترک کن و با خصلت عدل و انصاف متصف باش.
«تبذیر» و «اسراف» هر دو به یک معنی است و همچنین «عدل» و «انصاف».
غرض «اسراف» و «تبذیر» از نظر اسلام بسیار نکوهیده است و علاوه بر اینکه عیب بزرگی برای انسان به شمار میرود و بلای بزرگ اجتماعی است که باعث محرومیتهای انسانهای بیگناه میگردد. بدون شک نعمتها و مواهب موجود در کره زمین برای ساکنانش کافی است اما به شرط اینکه بیهوده به هدر داده نشوند و دور از هرگونه افراط و تفریط مورد بهرهبرداری قرار گیرند و گرنه این مواهب آن قدر فراوان و نامحدود نیست که با بهرهگیری نادرست، آسیب نپذیرد. و ای بسا اسراف و تبذیر در منطقهای از زمین باعث محرومیت منطقه دیگری شود و یا اسراف و تبذیر نسل امروز باعث محرومیت نسلهای آینده گردد.
آن روزی که ارقام و آمار، همچون امروز دست انسانها نبود و دانشمندان به این مسأله پی نبرده بودند که جمعیت بشر سریعتر از مواد غذائی زیاد میشود و در نتیجه برای آینده نگرانی روزافزون و سختی زندگی و فقر و فاقه دائمی پیشبینی نشده بود، اسلام هشدار داده که در بهرهگیری از مواهب الهی در زمین، از اسراف و تبذیر خودداری کنند.
قرآن مجید در آیات زیادی شدیدا مسرفان را محکوم کرده است.
درجائی میگوید: «وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ المُسْرِفِینَ»(1)(اسراف نکنید که خدا اسرافکاران را دوست نمیدارد).
ودر مورد دیگر: اسرافکاران را اصحاب دوزخ میشمرد و میفرماید:
«وَ إِنَّ المُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ»(2) میکند:«وَ لا تُطِعُوا أَمْرَ المُسْرِفِینَ»(3) است:«مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ»(4) میشمرد: «إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذّابٌ»(5)
اسراف یک برنامه فرعونی شمرده شده است: «وَ اِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الأَرْضِ وَ اِنَّهُ لَمِنَ المُسْرِفِینَ»(6) علیهمالسلام «وَ أَهْلَکْناَ المُسْرِفِینَ»(7)
«اِنَّ المُبَذِّرِینَ کانُوا اِخْوانَ الشَّیاطِین»(8)(تبذیر کنندگان برادران شیطانند).
بدون شک اسراف یکی از مذمومترین اعمال از دیدگاه اسلام است و در آیات و روایات نکوهش فراوانی از آن شده است. در روایات دقت در مسأله اسراف و تبذیر تا آن حدی است که در حدیثی میخوانیم: پیامبر صلیاللهعلیهوآله از راهی عبور میکرد یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضوء گرفتن بود و آب زیاد میریخت، فرمود: چرا اسراف میکنی ای سعد! عرض کرد: آیا در آب وضو نیز اسراف است؟ فرمود: نعم وان کنت علی نهر جار(آری هرچند در کنار نهر جاری باشی)(1).
ونیز از آن حضرت نقل شده است که روزی دستور داد رطب و خرمای تازه برای خوردن حاضران بیاورند، بعضی خرما را میخوردند و هسته آن را به دور میافکندند، فرمود: این کار را نکنید که این تبذیر است و خدا فساد را دوست نمیدارد(2).
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«ادنی الإسراف هراقة فضل الإناء و ابتذال ثوب الصون والقاء النوی»(3).
پائینترین حد اسراف ریختن باقی مانده آب و بذل کردن لباس که مورد حاجت باشد، و انداختن هسته خرما.
غرض در دستورات اسلامی آن قدر روی نفی اسراف و تبذیر تأکید شده است که حتی از ریختن باقیمانده آب وضو واز دور افکندن هسته خرما نهی گردیده است.
جهان امروز به خاطر احساس مضیقه در پارهای از مواد، سخت به این موضوع توجه دارد تا آنجا که از همه چیز از زبالهها و تفالهها و فاضلآبها از تصفیه استفاده میکند چرا که احساس کردهاند که مواد موجود در طبیعت نامحدود نیست که به آسانی بتوان از آنها صرفنظر کرد باید از همه به صورت «دورانی» بهرهگیری نمود.
با اینکه نعمتها و مواهب موجود در کره زمین برای ساکنان آن کافی است و لیکن گرسنگی یک پدیده جهانی بشمار میرود واکثریت ساکنان روی زمین از گرسنگی رنج میکشند.
دانشمندان میگویند گرسنگی به هیچوجه امری نیست که طبیعت آن را به ما تحمیل کرده باشد، با مطالعه این پدیده در نواحی مختلف جهان به این واقعیت رسیدهاند که به طور کلی عوامل و شرائط طبیعی نیستند که گروهها و اجتماعات انسانی را دچار قحطی و گرسنگی میسازند، بلکه مسئولیت این فاجعه به عهده برخی از شرائط فرهنگی است(4).
به این معنی مصیبت گرسنگی یک پدیده طبیعی و پیوند یافته با زندگی نیست و مانند مرگ یک حادثه اجتنابناپذیر نمیباشد، بلکه گرسنگی یک نوع زخم و درد اجتماعی است که به دست خود انسان ایجاد شده است.
و عمدتا نتیجه اسرافکاریهائی است که ابرقدرتهای جنایتکار بر جهان بشریت تحمیل کردهاند پس کشورهای استعمارگر بانی اصلی گرسنگی و فقر جهانی است.
برای همین است که در اسلام از «اسراف» و «تبذیر» به شدت مذمت شده است.
علی علیهالسلام فرمود:
«للمسرف ثلاث علامات: یأکل ما لیس له و یلبس ما لیس له و یشتری ما لیس له»(1)اسرافگر سه نشانه دارد: آنچه میخورد در خور وی نیست. لباسی پوشد که شایسته او نیست و کالائی میخرد که زیبنده وی نیست.
علی علیهالسلام فرمود: «ما فوق الکفاف اسراف»(2) بالاتر از کفاف اسراف است.
یعنی هرکس موظف است از مال خود به اندازه «کفاف» خرج کند. کفاف قدری از مال را گویند که برای هزینه زندگی انسان و خانوادهاش در حد اعتدال کفایت کند و خرج کردن بیش از آن اسراف است.
باز فرمود: «ویح المسرف ما ابعده عن صلاح نفسه و استدراک امره»(3)چه دور است اسراف کننده از تدارک نمودن زیان کار خود و از آنچه صلاح نفس او در آن است.
باز میفرماید: «سبب الفقر الإسراف»(4) سبب فقر و گرسنگی (جامعه) اسراف است.
باز میفرماید: «ذَر السّرف فان المسرف لا یحمد جوده و لا یرحم فقره»(5) اسراف کننده را واگذار زیرا جود و بخشش او پسندیده نیست و اگر به سبب اسراف فقیر گردد قابل ترحم نمیباشد.
آری امروز بشر فهمیده است که حتی در زوائد اموال خود نیز دقیق باشد اگر نان زیادی دارد به درد او نمیخورد به درد دیگران خواهد خورد و سیر شدن دیگران باز استفادهاش به او بر میگردد.
البته اینها از نظر مسلمانان مسائل دست و پا افتادهای است که در اسلام بیش از هزار و چهار صد سال قبل مورد توجه قرار گرفته است و هر مسلمان معمولی میداند اسراف مال و زیرپا ریختن برکت خداگناه دارد و درباره گرامی داشتن نان و نهی از بیحرمتی آن روایات فراوانی وارد شده است(1).
طبق منطق قرآن خداوند به زمین برکت داد تا قوت تمام مردم روی زمین در چهار نوبت سال به طور یکسان برآورده شود(2) درحالی که هزاران نفر در کشورهای مختلف جهان درنتیجه مصرف بیرویه مواد غذائی و افراط در آن به افزایش کلسترول، چربی و قند مبتلا شده و در اثر بیماری زودرس قلب و عروق و سرطان در میگذرند و درنتیجه همین اسراف و تبذیر در مواد غذائی، میلیونها انسان در دنیا با گرسنگی دست به گریبان بوده و روزانه هزاران نفر از بیغذائی تلف میشوند.
به موجب آماری که نقل شده، تعداد فقرا در جهان 3/1 میلیارد نفر تخمین شده که اغلب آنها در آسیا و آفریقا زندگی میکنند، هر سال 12 میلیارد نفر کودک از گرسنگی یا بیماری میمیرند.
آمارها نشان داده است که شکاف اجتماعی نه تنها در سطح جهانی، بلکه در یک کشور بسیار وسیع است در یک قطب ثروت انباشتهتر میشود و در قطب دیگر فقر به صورت دلخراش گستردهتر میگردد و این موضوع عصیان و پرخاش را در جامعه به وجود میآورد و نمیتوان آن را نادیده گرفت به ویژه اگر ثابت شود که این ثروتها نامشروع است و انباشته شدن آنها به زیان دیگران است همه اینها در ارزشها، اخلاق، شیوههای رفتار اجتماعی و چه بسا در فرهنگ و معیارهای سنجش ارزشها، اثر منفی میگذارد.
یکی از دانشمندان غرب در کتاب ارزشمند خود «انسان گرسنه» مینویسد:
«اگر نقشه جهانی گرسنگی را مورد مطالعه قرار دهیم، و اگر عواملی را که موجب پیدایش و بروز آن در نواحی گوناگون هستند تجزیه و تحلیل کنیم، به وضوح در مییابیم که گرسنگی دستهجمعی یک پدیده اجتماعی است که به طور کلی پیدایش آن نتیجه استفاده نادرست از امکانات و منابع طبیعی یا به دنبال توزیع غلط آن مواد خوراکی است که به این ترتیب به دست میآید با در نظر گرفتن حقائق آشکاری که ما ذکر کردهایم دیگر ممکن نیست بتوان قبول کرد که گرسنگی یک پدیده طبیعی باشد، زیرا مسلم است که علل آن بیشتر ناشی از عوامل اقتصادی است. ونه از عوامل طبیعی حقیقی که پنهان کردن آن دشوار است اینکه در جهان به اندازه کافی منابع طبیعی وجود دارد برای اینکه جمیع اجتماعات بشری بتوانند از یک تغذیه شایسته و مناسب برخوردار باشند، و اگر امروز هنوز بسیاری از «مهمانان زمین» نمیتوانند از این خوان نعمت بهرهمند باشند از آن روست که کلیه تمدنها واز جمله تمدن ما نیز براساس نهایت نابرابری اقتصادی پیریزی واستوار شده است(1).
جالب اینجاست که قرنها پیش از آنکه کتاب «انسان گرسنه» نوشته شود، و «علم» به کشف مسأله گرسنگی بپردازد، و به قول بعضیها صدها سال پیش از آنکه «جان بویدار» لرد انگلیسی، شکایت سردهد که در «عالم سیاست» هیچگاه مسأله گرسنگی بینوایان مورد توجه ارباب قدرت قرار نگرفته است، آشکارا میبینیم که «مسأله گرسنگی» در صفحات «نهجالبلاغه» همواره موج میزند و اساسیترین کوشش و «رنج راستین علی» پیشرو صمیمیترین پیشوایان سوسیالیستی که تاکنون تاریخ سیاست جهان بر اریکه زمامداری عملی به خود دیده است «سیر کردن گرسنگان» و ایجاد تفاهم در حکمرانان و طبقات توانگر، نسبت به رنجهای توانفرسای آنان است.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام خوراک و پوشاک و آسایش را، بر خود تحریم میکند، تا مبادا لحظهای از درد تودهها، از رنج اکثریت همنوعان خود، غافل ماند(2).
مضمون آیه شریفه: «کُلُوا وَاشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» (بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید). گرچه بسیار ساده به نظر میرسد، اما امروز ثابت شده است که یکی از مهمترین دستورات بهداشتی همین است، زیرا طبق تحقیقات دانشمندان سرچشمه بسیاری از بیماریها، غذاهای اضافی است که به صورت جذب نشده در بدن باقی میماند، این مواد اضافی هم بار سنگینی است بر قلب و عروق و سایر دستگاههای بدن، و هم منبع آمادهای است برای انواع عفونتها و بیماریها، لذا برای درمان بسیاری از بیماریها، نخستین گام همین است که این مواد مزاحم که در حقیقت زبالههای تن انسان هستند، سوخته شوند و پاکسازی جسم عملی گردد.
عامل اصلی تشکیل این مواد مزاحم، اسراف و زیادهروی در تغذیه و به اصطلاح «پرخوری» است و راهی برای جلوگیری از آن جز رعایت اعتدال در غذا نیست.
امام رضا علیهالسلام میفرماید:
«لو ان الناس قصدوا فی الطعام لاعتدلت ابدانهم»(1) (اگر مردم در طعام میانهروی کنند بدنهای آنها اعتدال پیدا میکند).
مرحوم طبرسی در تفسیر شریف «مجمع البیان» مطلب جالبی نقل کرده که «هارونالرشید» طبیبی مسیحی داشت که مهارت او در طب معروف بود، روزی این طبیب به یکی از دانشمندان اسلامی گفت: من در کتاب شما چیزی از طب نمییابم، درحالی که دانش مفید بر دو گونه است: علم ادیان و علم ابدان. او در پاسخش چنین گفت: خداوند همه دستورات طبی را در نصف آیه از کتاب خویش آورده است «کُلُوا وَاشْرَبُوا وَ لا تُسْرفُوا» (بخورید و بیاشامید واسراف نکنید) و پیامبر ما نیز طب را در این دستور خویش خلاصه کرده است: «المعدة بیت کل داءٍ و الحمیة رأس کل دواء واعط کل بدن ما عودته»(معده خانه بیماریهاست و امساک سرآمد همه داروهاست و آنچه بدنت را عادت دادهای(از عادت صحیح و مناسب) آن را دریغ مدار).
طبیب مسیحی هنگامی که این سخن را شنید گفت: «ما ترک کتابکم ولا نبیکم لجالینوس طبا»! قرآن شما و پیامبرتان برای جالینوس (طبیب معروف) طبی باقی نگذارده است(2).
1) سوره فرقان، آیه 67.
2) بنا بن نقل تفسیر صافی در ذیل آیه 29 سوره اسراء.
1) نهج البلاغه، خطبه 126.
2) غرر و در رآمدی، ج6، ص 42.
3) غرر و درر آمدی، ج4، ص 293.
1) انعام، آیه 141 - اعراف، آیه 31.
2) غافر، آیه 43.
3) شعراء، آیه 151.
4) ذاریات، آیه 43.
5) غافر، آیه 28.
6) یونس، آیه 83.
7) انبیاء، آیه 9.
8) اسراء، آیه 29.
1) بنقل تفسیر صافی، ذیل آیه 29 سوره اسراء، - و عین این مطلب از امام صادق علیهالسلام نیز نقل شده است(تفسیر عیاشی، ج2، ص 288).
2) همان مدرک.
3) مکارم الأخلاق، ص 118 - بحار، ج75، ص 303.
4) انسان گرسنه، ترجمه منیر جزنی(مهران) ص 65 چاپ امیر کبیر.
1) خصال صدوق، ج1، ص 47، حدیث شماره 257 - وسائل الشیعة، ج12، ص 401.
2) غرر و درر آمدی، ج6، ص 2712، شماره 9465.
3) غرر و درر آمدی، ج6، ص 2888.
4) غرر و درر، ج4، ص 1652.
5) غرر و درر، ج4، ص 1568.
1) وسائل، ج1، ص 255 - سفینةالبحار، ج1، ص 375 کلمه «خبز».
2) سوره فصّلت، آیه 10.
1) ژوزونه دوکاسترو، ژپوپلیتیک گرسنگی انسان گرسنه، ص 404 ترجمه منیر جزنی(مهران) چاپ امیرکبیر.
2) دکتر صاحب الزمانی، دیپاچهای بر رهبری، ص329.
1) وسائل الشیعه، ج16، ص 406.
2) بنا به نقل تفسیر نمونه، ج6، ص 153 و 154.